حاج احمد در یکی از روزهای که منافقین دستور داده بو دند که هر که با لباس سپاه یا با ریش باشد با چاقو یا سلاح دیگر به چنین افرادی حمله کنند حاج احمد با ماشین سپاه با چند نفر از همرزمانش روی پل حافظ در حال عبور بودند که یکی از همرزمانش به حاج احمد میگه
- - حاجی تو زن وبچه نداری شیشه ماشین ببر بالا مگهنمی دونی منافقین نارجک تو ماشین پاسدارها می اندازند حاجاحمد به راننده میگه بزن ترمز هرکی می ترسهبیایید پایین(حاجی میگه(من با خدای خودعهد بسته ام که به دست شقی ترین افراد یعنی اسراییل ها کشته شوم) این حرف حاج احمد در پاییز سال 1360که هنوز حاج احمد در نبرد با دشمنان بعثی هستیم می زند چون که او با خدا عهد بسته بود وخدا هم خلف وعده نکرد وبه آرزویش رساند و این اتفاق در تاریخ 14/4/1361 می افتد وبرای همیشه حاج احمد بین ما رفت.
«یک قوم تو را اسیرخواند یک قوم تورا شهید
نامردان عکس تو را زخویش می رباییند»
راوی آقای علی قاسمی