پیشوای هفتم شیعیان ،حضرت مو سی بن جعفر (ع)که در هفتم صفر 128 ه .ق در روستای ابواء،میان مدینه ومکه متولد شده بود ، همانند دیگر امامان معصوم (ع)برای احیای فرهنگ اسلام و گسترش ارزشهای الهی در طول امامت سی وپنج ساله خویش {148تا 183 ه.ق }که با چهار تن از خلفای ستمگر عباسی (منصور ،مهدی هادی،وهارون الرشید )هم زمان بود تمام مشکلات و سختی ها را به جان خرید وبه فرهنگ صبر ومقاومت در راه اسلام معنای حقیقی بخشید .
بیست و پنجم ماه رجب ،شاهد جانبازی آن رادمرد عالم اسلام و اسطوره صبر و پایداری در راه حق می باشد . آن حضرت بعد از تحم بی رحمانه ترین آزارهای طاقت فرسای خلفا،به ویژه هارون الرشید ،استوار و مقام در برابر طاغوت وطاغوتیان به ملاقات پروردگارش شتافت. در صلوات مختصه آن حضرت آمده است .
«الهم صل علی موسی بن جعفر وصی الابرار و امام الاخیار ….»
ومألف البلوی والصبر والمضطهد بالظلم والمقبور بالجور والمعذب فی قعر السجون وظلم المطامیر ذی الساق المرضوض به حلق القیود؛(الانوار البهیه ،ص 205 )خداوندا !بر موسی بن جعفر (ع)درود فرست !او که جانشین نیکان و وپیشوای خوبان بود ……….آن آقای اشنا با بلاها و بردباری ،در معرض ظلم وستم ،شکنجه شده است در قعر زندانها وظلمت ، سلولهای تنگ وتاریک ،با پاهای ورم کرده و مجروح ، وبه بند کشیده شده با حلقه های زنجیر.))
حضرت کاظم (ع)با پیروی از این رهنمود و در مقابل نیرو های باطل ، از صبر و بردباری و نماز و عبادت یاری می جست ؛((کان یحیی اللیل بالشهر الی السحر بمواصلـه الاستغفار حلیف السجده الطویله والدموع الغزیره و المناجات الکثیره والضراعات المتصله ؛(الانوار بهیه ، ص 205 )آن حضرت شبها را تا سحر بیدار بود و شب زنده داریهایش همواره با استغفار بود ،همراه با سجده های طولانی ،اشکهای ریزان ،مناجات بسیار ،و ناله ها و زاریهای مداوم در حال عبادت ))
پیشوای هفتم نمونه بارزی از این اولیای الهی است .
نمونه : سخن امام به مهدی عباسی
مهدی سومین خلیفه عباسی در یک اقام عوام فریبانه اعلام کرد که هر کسی که حقوقی بر گردن نظام حکومتی دارد .می تواند برای رسیدن به حق خود اقدام نماید .او در یک حرکت ظاهری مشغول ادای حقوق مردم شد .امام کاظم (ع)نیز خواستار اعاده حقوق خود شد . در آنجا گفتگوی ذیل میان خلیفه و پیشوای هفتم علیه السلام به وقوع پیوست ؛
_حقوق شما چیست ؟فدک
_ محدوده فدک را مشخص کن تا به شما بازگردانم .
_ حد اول آن ،کوه احد ،حد دوم عریش مصر ،حد سوم سیف البحر (دریای خزر )و حد چهارمش دومه الجندل {سرزمین عراق }است .
همه اینها آری !
خلیفه آنچنان ناراحت شد که اثار غضب در چهر هاش پدیدار گشت ،وبا ناراحتی شدید گفت که مقدار زیادی است ، باید بیندیشم . امام کاظم علیه السلام با این سخن به او فهماند که حکومت حق امام کاظم علیه السلام است و زمام حکومت بر دنیای اسلام باید در دست اهل بیت (ع) باشد (رجوع شود به اصول کافی ،کتاب الحجه ،باب الفئ والانفال )